جدول جو
جدول جو

معنی پوزه کوه - جستجوی لغت در جدول جو

پوزه کوه
(زِ)
ده کوچکی از دهستان چهار فرسخ بخش شهداد شهرستان کرمان، واقع در 16 هزارگزی شمال باختری شهداد، سر راه مالرو شهداد بکرمان. دارای 15 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
دهی از دهستان حیات داود بخش گناوه شهرستان بوشهر، واقع در 18 هزارگزی خاور گناوه، کنار راه فرعی گناوه به برازجان. جلگه، گرمسیر، مرطوب، مالاریائی. دارای 400 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8). پوزه گاو
لغت نامه دهخدا
(چِ)
ناحیه ای است در مازندران نزدیک رستمدار و حوالی آن. (ترجمه مازندران و استراباد رابینو ص 176)
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ)
نام یکی از دیه های هزارجریب مازندران. (مازندران و استراباد رابینو)
لغت نامه دهخدا
بسیار زیاد، فراوان، (فرهنگ فارسی معین)، از سر تا پا، (ازآنندراج)، کوه تاکوه، (ناظم الاطباء)، پشته پشته، تپه تپه، برآمدگیها و برجستگی های بسیار بلند:
تلی گشته هر جای چون کوه کوه
برش چشمۀ خون ز هر دو گروه،
فردوسی،
به هر جای بد توده چون کوه کوه
ز گردان ایران وتوران گروه،
فردوسی،
به هم بر فکندندشان کوه کوه
ز هر سو به دور ایستاده گروه،
فردوسی،
نخست لدروه کز روی برج و بارۀ آن
چو کوه کوه فروریخت آهن و مرمر،
فرخی،
خون روان شد همچو سیل از چپ و راست
کوه کوه اندر هوا زین گرد خاست،
مولوی،
کنم وصف پیلان گردون شکوه
که کیف خیالم رسد کوه کوه،
یحیی کاشی (از آنندراج)،
مگر ابدال چرخ این کوه دیده
که بانگش کوه کوه از سر پریده،
سالک قزوینی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوه کوه
تصویر کوه کوه
بسیار زیاد، فراوان، از سر تا پا
فرهنگ لغت هوشیار
دره ای در بالای علم کوه به ارتفاع ۴۳۲۵در منطقه کلاردشت واقع
فرهنگ گویش مازندرانی
کوهی به ارتفاع ۲۳۰۳ متر در ارتفاعات جنوبی منطقه ی کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی